کوچولوی زبل و باهوش مامان و بابا
عسلم از زمانیکه خیلی خیلی کوچولو بودی...از همون زمان تولدت خیلی باهوش بودی عزیزم همیشه به اطرافت با دقت نگاه می کردی نسبت به تغییر محیط و اطرافیانت واکنش نشون می دادی خیلی زودتر از همسن و سالات نزدیکانت رو شناختی خدارو هزار بار شکر می کنم که پسری مثل تو دارم امیدوارم سعادتمند باشی ستاره ی زندگیم همیشه توی بغل بودی و روی زمین نمی موندی هیچوقت توی carear نموندی و وقتی گریه می کردی و با هیچ چیزی آروم نمی شدی می ذاشتیمت لای پتو و دو نفر دو سر پتو رو می گرفتن و تابت می دادن !!! همیشه واسه من عجیب بود که چطور فقط به سخت ترین شیوه ها آروم می شی آخه چه جوری توی اون سن و سال که یه وجب بود...
نویسنده :
مامان
0:27