آرین شینی زاده عمادیآرین شینی زاده عمادی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره

آرین عشق زندگی مامان و بابا

نكات مهم در تغذيه كودك در سال دوم زندگي

    از چه زماني بايد به كودك از غذاي خانواده داد؟ از حوالي يكسالگي بايد بطور تدريجي كودك را با انواع غذاهايي كه افراد خانواده مصرف مي كنند آشنا كرد. از اين زمان بايد كودك از شش گروه غذايي اصلي يعني گروه نان و غذات، گروه شير و لبنيات، گروه گوشت و تخم مرغ و حبوبات و گروه ميوه ها وگروه سبزيها استفاده كند. بطور كلي از سال دوم زندگي ذائقه كودك با غذاي خانواده شكل مي گيرد بنابراين بهتر است از تهيه غذاهاي شور و پرادويه خودداري كنيد و سعي كنيد از سرخ كردن غذا بويژه با حرارت زياد و به مدت طولاني پرهيز كنيد. آشنايي كودك با غذاي خانواده بايد تدريجي باشد بطوري كه بعد از گذشت مدت زمان كوتاهي نياز به تهيه غذاي مخصوص و ...
12 بهمن 1392

اگر تو نبودی...

    جهان، بی خنده های تو معنا نخواهد داشت. اگر تو نباشی، هیچ بهاری حتی اگر لبریز از شکوفه باشد دیدن ندارد. اگر تو نبودی، باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها، بی چتر لبخند نمی زد.  اگر تو نبودی، آسمان با همه حجم آبی اش، در چشم های همیشه خیس هر پدری، دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند. اگر تو نبودی، شمعدانی های لب پنجره، این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب، دیگر معنایی نداشت. اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت، نه هیچ مادری بهشتی می شد. اگر کودکان نبودند، شکوفه های زندگی به بهار نمی رسیدند و خانواده، بی مفهوم ترین واژه ای می شد که در لغت ن...
12 بهمن 1392

تولد دو سالگی گل زندگی مامان و بابا

سلام عشقم, الان که دارم واست پست می ذارم تو در خواب ناز هستی و من هم خیلی خوشحالم خدا رو شکر هفته ی خیلی خوبی داشتم به جز یه نگرانی های کوچیکی که در مورد تو دارم همه چیز خوبه و منم خیالم خیلی راحت شده هم توی کار هم توی زندگی شخصیم چند تا پروژه مهمو به خوبی به اتمام رسوندم البته بعد از کلی کار و تلاش و زحمت       دیشب واست جشن تولدت گرفتیم پسر نازم , من و بابایی یه عالمه بادبادک های خشگل واست باد کردیم و خونه رو تزئین کردیم ولي تو آروم نايستادي جلوي بادبادكا تا يه عكس درست و حسابي بندازيم ازت !!! همش ورج و وورجه مي كردي و كلاه بوقي رو هم روي سرت تحمل نمي كردي و مدام درش مي آوردي!!! واست کیک باب...
12 بهمن 1392

جشن تولد گل پسر ما با 2 روز تأخیر!

  من و احسان جونم امشب می خوایم برات تولد بگیرم فرشته ی کوچولوی ما, یه تولد تقریباً خودمونی , البته با 2 روز تأخیر از روز تولدت ولی اشکال نداره مامانی مگه نه؟! چون خستگی سفره هنوز از تنم درنیومده بود و اینکه سر کار بودم و نمی توانستم همون روز رو واست بگیرم ولی الان سرحال سرحالم عزیز دلم برات سنگ تموم می ذاریم من و بابایی بابا یه هدیه خیلی خیلی خیلی خشگل واست خریده که بعداً می گم !!!!!       تولدت مبارک عزیزترینم دوستت داریم یه عالمه هر چی بگیم بازم کمه   ...
12 بهمن 1392

نفسم! وجود زيبايت وارد به دنيا مي شود ...

  آرين ناز من، عزيز دل مامان و بابا، امروز دومين سالروز تولدته، ورودت رو به اين دنيا تبريك مي گم، تولدت مبارك پسرم امروز از اولين روز مادر شدنم 2 سال مي گذره ... مادر شدن چقدر سخته ! چقدر عجيبه ! حسي كه داره عجيبه...گذشت و صبر مادر عجيبه... مادر كه مي شي بي اندازه عاشق مي شي از چيزايي كه هيچ وقت نمي گذشتي به خاطر فرزندت مي گذري از بدي هاي آدما هم راحت تر از قبل مي گذري؛ مادر كه مي شي چه قدرتي پيدا مي كني خداوند مهربان.... از بابت داشتن پسر خوب و ماهم روزي هزار بار از تو ممنونم ، ممنون كه اجازه دادي با آرين زندگي كنم .  پروردگار مهربانم توي دومين سالگرد تولد آرين ازت مي خوام هميشه در پ...
12 بهمن 1392

پسر عزیزم

  پسر عزیزم یک جهان قاصدک ناز به راهت باشد بوی گل، نذر قشنگی نگاهت باشد و خداوند شب و روز و تمام لحظات با همه قدرت خود پشت و پناهت باشد ...
28 دی 1392